۸ نوع از دروغ های رایج کودکان در سنین مدرسه
دروغ گفتن برای بیشتر بچه ها مرحله ای گذرا است. همه آنها از این مسیر می گذرند و با دروغ های مختلف حدود و مرزها را آزمایش می کنند.
البته گاهی دروغ گفتن علت بزرگ تری دارد و شما باید در وهله اول ریشه و علت آن را پیدا کنید.
بعد از تحقیقات زیادی که انجام دادم به این نتیجه رسیدم که دروغ گفتن یک بخش طبیعی از رشد بچه ها است، برای آنها این یک راه حل ساده برای حل مشکلاتشان است.
دروغ می تواند برای انداختن تقصیر به گردن دیگری، رهایی از مشکل، به دست آوردن چیزی که می خواهد، اجتناب از انجام کارهای خانه و تکلیف مدرسه یا هر کار دیگری که دوست ندارد انجامش دهد گفته شود.
دانشمندان خاطرنشان می کنند که قوانین اخلاقی کودکان به مرور زمان و توسط یادگیریِ درست و نادرست، رشد می کند.نیاز به گفتن حقیقت و توانایی درک مفهوم دروغ گویی چیزهایی هستند که بچه ها با بزرگ شدن به آن می رسند.
بچه های کوچک مرز بین واقعیت و داستان را درک نمی کنند. بچه ها قبل از این که در مورد اهمیت صداقت یاد بگیرند داستان هایی می سازند که مرز بین واقعیت و فانتزی را محو می کند.
شاید فرزند شما دروغ می گوید تا مفاهیم جدیدی را امتحان کند، به عنوان مثال:
وقتی پدرشوهر خانم مرادی فوت شدند، دختر و پسر ایشان طوری با عروسک هایشان بازی می کردند که مثلا همگی مرده اند. شاید در ظاهر این رفتار کمی مشکوک و غیر عادی به نظر بیاید، اما این مفهومی بود که آنها تا آن لحظه هرگز راجع بهش یاد نگرفته بودند. آنها برای دیگران داستانهایی راجع به مرگ سگشان می گفتند (در حالی که نمرده بود.) و یا در مورد افرادی صحبت می کردند که همه می دانستند که مرده اند و… این فقط روش آنها برای پردازش مفهوم مرگ بود.
اینجا ۸ مدل از دروغ های رایج بچه ها در سنین مدرسه آورده شده است:
- برای اجتناب از انجام کاری که دوست ندارد دوست ندارد انجامش دهد: بچه ها برای این که از زیر بار انجام کاری که دوست ندارند انجامش دهند فرار کنند دروغ می گویند، مثلا برای فرار از انجام تکالیف مدرسه، کارهای حانه ای که به آنها سپرده شده است، مرتب کردن اتاقشان و….
گاهی هم بچه ها دروغ می گویند چون انجام بعضی از کارها از توانشان خارج است، مثل وقتی که از پسرتان می پرسید آیا تکالیف ریاضیت را انجام داده ای و او می گوید بله در حالی که انجام نداده ولی چون انجام آنها برایش سخت است می گوید انجام داده تا شما دیگر پی گیری نکنید.
- اشتباهات کوچک واکنش های بزرگ در پی دارند: (من این کار را نکردم) یا (من نبودم) یک پاسخ معمول است وقتی اتفاق بدی می افتد.
چه کسی آب میوه را روی زمین ریخته و تمیز نکرده؟ در ادامه پاسخ می شنوید: (من نبودم). خوب حدس می زنید چرا؟ واکنش خودتان را نسبت به این سناریو در نظر بگیرید، چگونه به ریختن آب میوه عکس العمل نشان می دهید؟ عصبانی می شوید، ناراحت می شوید، چه کار می کنید؟ دفعه بعد که مشکلی پیش آمد عکس العمل خودتان را بررسی کنید. آیا فرزندتان سعی می کند حقیقت را پنهان کند چون از واکنش شما می ترسد؟!
- نمی خواهد شما را نا امید کند: گاهی بچه ها دروغ می گویند چون نمی خواهند شما را نا امید کنند . در اعماق وجودشان احساس حقارت کنند.
انتظاراتتان از فرزندتان چیست؟ آیا از او انتظار دارید رفتار خوب داشته باشد، نمرات خوب بگیرد، حرف اضافه نزند و….؟ اگر والدینی با انتظارات بسیار زیاد هستید ممکن است حتی گاهی در زمینه های مختلفِ فرزند پروری تان فرزندتان را دچار احساس حقارت کنید و این موضوع عزت نفس و اعتماد به نفس آنها را تحت تاثیر قرار دهد.
- اجتناب از تنبیه: اصلا عجیب نیست اگر بچه ها به خاطر اجتناب از تنبیه و پیامدهای شدید دروغ بگویند.
عواقب و پیامدهای رفتارها در منزل شما چگونه تعیین می شوند؟ آیا تنبیه ها با اشتباهات تطابق دارند؟
اگر تنیه ها و عکس العمل های شما خارج از حد، خشن، و یا رفتارهای تنبیهی باشند، وقت آن است که جلوی این رفتارها را بگیرید و ارزیابی مجدد در فرزندپروری تان داشته باشید.
- قوانین سخت گیرانه در منزل: وقتی قوانین در منزل بسیار سخت گیرانه باشند و به بچه ها اجازه ندهند که استقلال عمل و آزادی متناسب با سنشان داشته باشند، بچه ها دروغ می گویند.
در این شرایط آنها داستانهایی می سازند و می خواهند آن چیزی را که در خانه ندارند (آزادی) در این داستانها به دست بیاورند، زیرا آنها احساس می کنند محدود و بیش از حد کنترل شده اند.
اگر شما احساس می کنیید دروغ های فرزندتان به دلیل نداشتن آزادی است پس وقت آن است که ثوانین را کمی بشکنید و به او آنچه نیاز دارد ( استقلال متناسب با سنش) را بدهید.
- فشارهای اجتماعی: گاهی بچه ها دروغ می گویند چون باعث می شود در جمع همسالانشان مورد قبول واقع شوند و به آنها کمک می کند تا در جمع همسالانشان جایگاه خود را پیدا کنند. در این صورت شاید لازم است تا اعتماد به نفس او را بررسی کنید.شاید او به آموزش برای مهارت دوست یابی احتیاج دارد.
- مامان و بابا الگو هستند: آنچه در اینجا راجع به آن صحبت می کنیم نمونه و الگوی دروغ گویی است. مثلا آن دروغ خای کوچکی که راجع به هزینه های خرید می گویید، یا مثلا وقتی دوستتان می پرسد آیا پرده ی جدید منزلشان زیباست و شما می گویید بله در حالی که بعدا می گویید اصلا از آن خوشتان نیامده بوده، یا وقتی به صورت پنهانی از همسرتان به یک قرار دوستانه می روید و…در همه این شرایط شما در حال تقویت عادت دروغ گویی هستید.
در حالی که فکر می کنیم دروغ های مصلحتی به کسی آسیبی نمی رسانند اما بچه ها می بینند که والدینشان واقعیت را تحریف می کنند و کسی هم از این کار آنها آسیب نمی بیند، پس شما این را آموزش می دهید که دروغ گویی گاهی خوب است.
لطفا دست از این تفکر که : دروغ مصلحتی اشکالی ندارد، بردارید. هیچ نوع دروغی خوب نیست. وقتی والدین با هم صادق نباشند بچه ها هم صادق نخواهند بود. چطور می توانید از کودک انتظار صداقت داشته باشید در حالی که خودتان آن را کامل رعایت نمی کنید؟!
- بیماری های روانی: شایان ذکر است که دروغ گویی می تواند یکی از نشانه های شزوع بیماری های روانی باشد. که در این صورت نیاز به بررسی های بیشتر پزشکی می باشد.
پس دروغ های بچه ها بستگی دارد به : رشد و رسش آنها، محیط و ارتباط صادقانه با والدینشان که ارزش حقیقت را می سازد.
به یاد داشته باشید، بسیاری از مسائل و اختلالات کودکان در سن کم قابل درمان هستند و بخشی از آن ها در بزرگسالی غیر قابل درمان. همین الان اقدام کنید.
جهت مشاوره در جهت تشخیص یا درمان اختلالات مربوط به کودکان و آموزش والدگری (فرزندپروری) می توانید در ساعت های اداری با شماره تلفن ۰۹۱۹۷۹۰۳۱۲۷ تماس حاصل فرمائید.