پنج کاری که والدین باید در رابطه با یک کودک مضطرب انجام دهند
پدر و مادر یک کودک مضطرب بودن مانند راه رفتن در یک مزرعه مین است. انفجار اتفاق می افتد. باید در حاشیه قدم بردارید و از موانع دور شوید. شما هرگز نمی دانید بحران بعدی چه زمانی اتفاق خواهد افتاد… البته می تواند اینگونه هم نباشد. یک کودک مضطرب شاید دلسوز ترین بچه ای است که دیده اید.
من به عنوان یک درمانگر، از بچه های مضطرب چیزهای زیادی یاد گرفته ام. در نتیجه می دانم که هرگز نباید آن ها را دست کم بگیریم. وقتی ما به یک کودک مضطرب اعتماد داشته باشیم، احتمال اینکه او هم خودش را باور کند بیشتر می شود. من در درمان یک کودک مضطرب زمان زیادی را صرف این می کنم که به والدین آموزش دهم تا او را به ابزارهای لازم برای شکوفایی خودش مجهز کنند. در ادامه لیستی از این ابزارها و نکات را ذکر می کنم:
- با فرزندتان همراه شوید، نه با اضطرابش.
راجع به اضطراب فرزندتان با او حرف بزنید و برای شکست دادن آن همگی با هم به عنوان یک تیم کار کنید. لازم نیست که اضطراب را از بین ببرید. من می دانم که برای شما به عنوان والدین سخت است که رنج کودکانتان را ببینید. در نتیجه شاید بسیار وسوسه شوید تا به او کمک کنید و بخواهید از ایجاد هر شرایط اضطراب آور برایش جلوگیری کنید. شاید این کار در کوتاه مدت استرس یک کودک مضطرب را کاهش دهد. اما در بلند مدت هیچ مکانیسم مقابله ای را نمی آموزد. هر چه کودک بیشتر یاد بگیرد با اضطرابش چطور مبارزه کند اضطرابش کمتر و کمتر می شود. اخیراً یکی از مراجعینم که یک کودک مضطرب شش ساله بود، برای اضطرابش یک اسم انتخاب کرده بود به نام «ابر». و می گفت این ابر جلوی نور خورشید را گرفته. به نظرم آمد این یک ابراز احساس ناراحت کننده است. به مادرش آموزش دادم هر روز ابر نگرانی اش را با او شریک شود. مثلاً با وی شوخی کند: «ای وای، دوباره ابر نگرانی اومده! خوب باید باهاش مبارزه کنی، اجازه ندی رئیس تو بشه.» و گاهی او موفق می شود که ابر نگرانی را شکست دهد و گاهی نه. اما مادرش هر بار او را به خاطر تلاشش تشویق می کند.
- احساسات خود را دم در رها کنید.
والدین یک کودک مضطرب بودن می تواند باعث ایجاد مجموعه ای از احساسات شود. مثلاً ممکن است شما بسیار احساس عصبانیت کنید از این که او نمی تواند یک سری کارها را انجام دهد. یا مثلاً احساس ترحم و دلسوزی کنید چرا که نمی خواهید او چنین رنجی را تحمل کند. یا شاید احساس اضطراب کنید که آیا می تواند از پس یک مسئله خاص بر بیاید یا نه… متأسفانه یک کودک مضطرب یک اسفنج احساسی است. آن ها احساسات شما را کاملاً جذب می کنند. وقتی شما عصبانی هستید، باعث خاموش شدن آن ها می شوید. وقتی مضطرب می شوید، آن ها بیشتر مضطرب می شوند. ما باید به آن ها کمک کنیم که از طوفان احساسی شان عبور کنند. در نتیجه سعی کنید آرامش خودتان را حفظ کنید.
- پیروزی های کوچک داشته باشید، نه خطاهای بزرگ
ما میخواهیم بچه ها در تختخواب خودشان بخوابند، بدون گریه به مدرسه بروند، خودشان به تنهایی به طبقه بالای منزل بروند، و … گاهی اوقات ما اهداف بزرگی داریم اما فراموش می کنیم که این اهداف کوچک هستند که ما را به آن ها می رسانند. یک کودک مضطرب قرار نیست یک شبه بر ترس خود غلبه کند. او به چالش های کوچکی نیاز خواهد داشت و پیروزی ها و دستاورد های کوچک. با فرار کردن از مسائل، فرزندان خود را برای شکست آماده نکنید. رمز اصلی غلبه بر اضطراب، موفقیت است. یک کودک مضطرب هر قدر موفقیت بیشتری در غلبه بر ترس هایش هر چند کوچک کسب کند، از قدرت بیشتری برخوردار می شود.
- تلاش را تحسین کنید، و شکست ها را برجسته نکنید
وقتی شما به فرزندتان باور داشته باشید، او هم به خودش اعتماد می کند. وقتی یک کودک مضطرب تلاش می کند تا با ترس هایش مبارزه کند، این تلاش او را تحسین کنید. بگذارید بداند که چه کار خوبی انجام داده است. هر کلمه تحسین آمیز شما کمک می کند تا او مسیر طولانی تری را طی کند. مهم نیست که در یک چالش خاص پیروز نشده، به این فکر کنید که آیا تلاش نکرد؟ مثلا دختر شما به عنوان یک کودک مضطرب از شنا کردن می ترسد و هر بار که میخواهید به استخر بروید، او میگوید: «من می ترسم.» شما هم بهتر است در پاسخ بگویید: «ترسیدن طبیعیه! وقتی ما میخواهیم مهارت های جدیدی یاد بگیریم، ممکنه که اضطراب داشته باشیم. اما تو شجاع هستی و قبلاً می ترسیدی حتی توی آب بیای. اما الان این کار رو به راحتی انجام میدی. پس با این ترس مبارزه کردی. یا قبلاً نمی تونستی روی آب شناور بمونی، اما الان انجامش میدی. تو با این ترس هم جنگیدی…» این روش جواب می دهد.
- کمک کنید فرزندتان با خودش راحت باشد.
وقتی فرزند شما می ترسد، این واکنش طبیعی است که شما بخواهید ترس را انکار کنید و سریع کلمات تشویقی را به کار ببرید. مثلاً اگر یک کودک مضطرب به والدین خود بگوید: «من نمی خوام به مهمونی بیام، چون اونجا هیچکس با من حرف نمیزنه.» شاید والدین سریع بخواهند بگویند: «نه، اونجا سرگرم میشی. اونجا کیک هست، شکلات هست، بچه ها باهات بازی می کنن. و …» این روش یعنی شما میخواهید افکار خودتان را به آن ها بچسبانید. و این جواب نمی دهد. باور کنید با گفتن تمام این حرف ها باز هم بچه ها فکر های خودشان را در ذهنشان نگه می دارند. شما می توانید فرزندتان را که یک کودک مضطرب است تشویق کنید تا یک خودگویی مثبت داشته باشد. مثلاً به او بگویید: «چی می تونی به خودت بگی تا کمتر عصبی باشی برای این مهمونی؟» یا بگویید: «اگر کسی با تو صحبت نکرد، تو چه کاری میتونی انجام بدی؟» و …
رعایت تمام این موارد شاید یک چالش باشد و واقعاً والدین یک کودک مضطرب بودن طاقت فرساست. سعی کنید هر روز یک نکته از این نکات را تمرین کنید و بیاموزید تا کم کم بتوانید به همه این موارد عمل کنید.
برای آنکه بدانید در فرزند پروری یک کودک مضطرب چه کارهایی نباید انجام دهید، اینجا کلیک کنید.
به یاد داشته باشید، بسیاری از مسائل و اختلالات کودکان در سن کم قابل درمان هستند و بخشی از آن ها در بزرگسالی غیر قابل درمان. همین الان اقدام کنید.
جهت مشاوره در جهت تشخیص یا درمان اختلالات مربوط به کودکان و آموزش والدگری (فرزندپروری) می توانید در ساعت های اداری با شماره تلفن ۰۹۱۹۷۹۰۳۱۲۷ تماس حاصل فرمائید.
کودک مضطرب و ۹ رفتار غیرمجاز در فرزند پروری
قبلیمشکلات خواب کودک چه تأثیری در رفتار او می گذارد
بعدی