برخورد با نوجوان تنبل با هشت ترفند بامزه
از تجربیات یک مادر:
همه ما می دانیم که نوجوان تنبل و بی ادب می تواند بسیار غیر قابل تحمل باشد، اما این بدان معنا نیست که ما باید به هر هوی و هوس آنها بپردازیم یا در چاه آنها فرو رويم و یا جنگ و جدال به پا کنیم.
من همیشه از کنایه یا طنز استفاده می کردم تا نظر خود را به دو نوجوانم برسانم. به نظر من این کار خوب است و حتی سرگرم کننده است. زیرا گاهی اوقات در ارتباط با نوجوانان ، بهترین دفاع حمله است.
در اینجا هشت روش شوخی وار و جالب برای برخورد با نوجوان تنبل و گاها بی ادب وجود دارد که می توانند برای والدین کارامد باشند:
- وقتی از زیر کار در می رود:
من به معنای واقعی کلمه همین شب گذشته این کار را با یکی از فرزندانم که مصداق واقعی یک نوجوان تنبل است انجام دادم:
من به نوجوانم این کار را دادم که طبقه بالا را گردگیری کند. و او این کار را نصفه انجام داد و من در پاسخ گفتم: آه عزیزم ، به نظر می رسد که شما در انجام کارها به تمرین بیشتری نیاز داری و من فکر کنم از این به بعد باید بیشتر در کارهای منزل شرکتت بدم. در واقع یعنی: اگر کار را ضعیف و نصفه انجام دهید ، باید منتظر کار اضافی باشید. (البته انتظار من از کار کردن یک نوجوان بسیاار متفاوت از چیزی است که خودم انجام میدهم)
- هنگامی که نوجوان تنبل شما هنگام خوابیدن روی کاناپه و تماشای تلویزیون از شما غذا می خواهد:
آیا نوجوان تنبل شما این کار را می کنند؟ من کی هستم ، نوعی بنده؟
“مامان ، آن پنیر باقیمانده همبرگرم را برای من گرم کن
یا : “مامان ، من گرسنه ام. می توانید چیزی برای خوردن من درست کنید؟ (این در حالیست که شام قبلا سرو شده است. ) تمام چیزی که من می گویم این است: غذای اضافی خود را بخرید من درخواست های اضافی را برآورده نخواهم کرد. به هیچ وجه.
در نهایت ، من اغلب در حالی که مانند بنده خم می شوم ، فقط یک بشقاب خالی برای فرزندم می آورم و می گویم “من خیلی متاسفم که گزارش می دهم در حال حاضر کمک در دسترس نیست.” یا در حالی که مشغول کار یا ظرف شویی یا جمع کردن لباس های شسته شده آنها هستم،همین را فریاد می زنم .
- وقتی نوجوان شما به سوالات شما پاسخ نمی دهد:
من در پاسخ به این مورد چند کار مختلف سرگرم کننده انجام داده ام. زیرا این رفتار از نوجوانان بسیار سر می زند.
من سوالم را با حروف بزرگ بر روی یک صفحه کاغذ کپی از چاپگر خود می نویسم. سپس می خواهم آن را به هرکجا که قرار دارند بچسبانم تا در کارهایی که انجام می دهند تداخل داشته باشد. مثلاً در حال تماشای تلویزیون است؟ یادداشت در جلوی تلویزیون میرود. به رایانه خود نگاه می کند؟ روی آن یادداشت را می چسبانم. روی گوشی با هدفون داخل گوش؟ من به راحتی آن را روی تلفن آنها میگذارم. این موضوع را عوض می کند.
من همچنین به سادگی به سراغ آنها می روم و از زبان اشاره استفاده می کنم در حالی که خیلی آهسته می گویم ، و البته باارائه نمایشی ، “من … بودم … با شما صحبت می کردم … آیا می توانید لطفاً… پاسخ دهید… به پرسش من؟؟
- وقتی نوجوان شما با خواهر و برادر خود بی ادب است:
این یکی تقریباً هر روز اتفاق می افتد . چرا آنها نمی توانند با هم کنار بیایند؟
آنچه بیشتر من را خشمگین می کند این است که نوجوان بزرگتر من با نوجوان کوچکترم با بی انصافی رفتار می کند یا با آه های مفصل و فریادهای انفجاری می گوید: من را تنها بگذار !!” به نوجوان بی گناه بی احترامی می کند. تقریباً قلبم را دو نیم می کند.
این زمانی است که کمی روانشناسی معکوس قدیمی می تواند معجزه کند. بی سر و صدا به سمت نوجوان بزرگتر می روم، دستان او را دردستانم می گیرم و به چشمان عبوس او خیره می شوم سپس به آرامی زمزمه می کنم ، “ممنون از اینکه خواهر بزرگ خوبی بودی. این قلب من را گرم می کند وقتی شما خیلی مهربان و مراقب و صبور هستی. چه نقش مثبتی در زندگی برادر خود بازی می کنید. از اینکه شما دربرقراری ارتباط با او بسیار پخته و قابل احترام هستید متشکریم. من بسیار خوشحالم که می بینم شما یکی از مهمترین روابط زندگی خود را ارج می نهید. آفرین به شما! ”
من به او لبخندی گرم خواهم زد و به راحتی دور می شوم. هر بار مانند یک معجزه کار میکند.
- هنگامی که نوجوان شما به ریخت وپاش توجه نمی کند و به رختخواب می رود:
من فکر می کنم ۹۰٪ از والدین با این صحنه رو به رو می شوند آیا هرگز تمام می شود؟ چه زمانی آنهایاد می گیرند که بشقاب های خود را کنار بگذارند ، لباس های خود را سر جایش بگذارند ، کفش های خود را سر جایش بگذارند ، همه چیز را سر جایش؟ من جدا از یادآوری آنها به این دو نوجوان تنبل خسته شده ام
در عوض ، وقتی روز تمام شد و اوضاع ناخوشایند است ، من وارد اتاق آنها می شوم و آنها را به آرامی بیدار میکنم. هنگامی که آنها با سردرگمی و تعجب کاملاً مستقیم به من نگاه می کنند ، من با آرامش زمزمه می کنم ، “من خیلی متاسفم که شمارا بیدار کردم ، اما شما هنوز هم کارهای دیگری را در طبقه پایین دارید.”
آنها بدنهای خسته خود را از رختخواب بیرون می کشند و به آرامی پایین می آیند تا وسایل خود را بردارند و من به راحتی پشت سر آنهامی روم و می گویم: “اوه ، تو این بشقاب را از اینجا فراموش کرده ای. “کفشهای بدنسازی خود را اینجا جا گذاشتی.” “یک فنجان در اتاق دیگر است که نام شما روی آن است.”
آنها ناله آه می کنند و وقتی کارشان تمام شد و دوباره به رختخواب برگشتند ، من لبخند می زنم و می گویم: “شاید فردا یادتون بمونه که…” و من به شما قول می دهم ، آنها معمولاً این کار را می کنند.
- وقتی نوجوانتان به شما می گوید حال و هوای شوخی های شما را ندارند :(یعنی: آواز خواندن ، جوک ، مکالمه ، نگاه کردن به آنها ، نفس کشیدن)
این اغلب برای من اتفاق می افتد. ظاهراً ، آنها شیوه های احمقانه من را دوست ندارند ، به ویژه هنگامی که شوخی می کنم. امامن حق دارم وقتی دوستانشان در ماشین نیستند آهنگ مورد علاقه خود را در ماشین بخوانم و در واقع روحیه خوبی داشته باشم.
بنابراین ، می گویم ، “من فوق العاده متاسفم که زنده ام. چطور جرات می کنم حتی الان نفس بکشم! من با وحشت شما را ناامید کردم لطفا مرا بخاطر زندگی در این دنیا با شما ببخشید. قول می دهم نفس نکشم ، حرف نزنم ، حتی دیگربه تو نگاه نمی کنم. “سپس ، دفعه دیگر ، وقتی این دو نوجوان تنبل و دوست داشتنی من چیزی از من می خواهند یا سوالی از من می پرسند یا نیاز به انجام کاری دارند ، قول خود را به آنها یادآوری می کنم.
- هنگامی که نوجوان شما برای خواهر یا برادر دیگرش نقش والد را بازی می کند:
وقتی نوجوان بزرگتری دارید که ، دوست دارد به خواهر یا برادر کوچکترش امر و نهی کند ، ممکن است کاملا خشمگین شوید.
بنابراین ، وقتی این اتفاق می افتد ، با هیجان می پرم و می گویم: “خدا را شکر من جایگزینی دارم! من از همه این مسئولیت ها ی مادر بودن خسته شده ام و قدردانی می کنم که نقش مرا به عهده گرفتی! اکنون ، آنچه را که باید انجام دهی اینجاست. ” و سپس مشغول نوشتن ” لیست” برای او باشید .در حالی که من به عنوان پدر یا مادر جدید ، تمام مسئولیت های بقیه روز را به او می گویم.
در بعضی از مواقع ،نوجوان تنبل من نفس نفس می زنند و می گویند: “مادرررر! من همه این کارها را نمی کنم … وسپس به آنها اطلاع می دهم که وظیفه آنها این نیست که والدین باشند اما اگر به کمک آنها احتیاج داشته باشم ،مطمئناً درخواست خواهم کرد
- وقتی نوجوان شما به شما پرخاش می کند که عجله کنید زیرا دیر خواهد شد
این نوع رفتارها واقعاً مرا اذیت می کند. به ویژه با در نظر گرفتن این که بیشتر وقتها، این دو نوجوان تنبل کسانی هستند که من را در انتظار می گذارند. پاسخ کلی من اکنون این است که هدفمند قهوه ام را بگیرم ، روی صندلی راحت مورد علاقه ام بنشینم و یک کتاب خوب باز کنم.
اما یکی از بهترین لحظات این چنین برای من سال پیش اتفاق افتاد که دختر نوجوانم واقعاً مرا به حد جنون رساند، اما من به جای هجوم آوردن به او، همه چیز را رها کردم و با کت آویزان از بازو از کنار او عبور کردم ،با سرعت زیادی در را باز کردم ، به سمت ماشین دویدم و بدون او سوار شدم از گاراژ و خیابان پایین رفتم. دور بلوک چرخیدم و ماشینم را برای مدت ۵ دقیقه پارک کردم.
وقتی به خانه برگشتم ، او بیرون منتظر بود و با اضطراب سنگهای اطراف را لگد می زد. شیشه را پایین کشیدم و گفتم: “چرا شما آماده رفتن نبودید؟ مگه دیر نشده بود! او آن روز دیرش شد اما بگذارید فقط بگوییم که او آن روز درس ارزشمندی در مورد عجله از مادرش آموخت…
بیشتر بخوانید:
نکاتی برای فرزندپروری نوجوانان
به یاد داشته باشید، بسیاری از مسائل و اختلالات کودکان در سن کم قابل درمان هستند و بخشی از آن ها در بزرگسالی غیر قابل درمان. همین الان اقدام کنید.
جهت مشاوره در جهت تشخیص یا درمان اختلالات مربوط به کودکان و آموزش والدگری (فرزندپروری) می توانید در ساعت های اداری با شماره تلفن ۰۹۱۹۷۹۰۳۱۲۷ تماس حاصل فرمائید.
اضطراب در کودکان
قبلیانجام تکالیف مدرسه را ساده تر کنیم؟
بعدی